چه مقدار در مورد هنر ایران و بخصوص آموزش نقاشی اطلاعات دارید؟ آیا علاقه مند هستید در مورد سبک های نقاشی ایرانی اطلاعاتی داشته باشید؟ این مقاله به شما کمک می کند تا در مورد آن بیشتر بدانید. ما در دراین مقاله به بررسی سبک های نقاشی ایرانی، هنرمعاصر ایران و دوره های مختلف آن را پرداخته ایم. با ما همراه باشید.

هنر معاصر ایران در بحث سبک های نقاشی ایرانی

اکنون در بحث سبک های نقاشی ایرانی به بررسی هنر معاصر می پردازیم. تحول جدید در ادبیات و هنرهای ایران همزمان با جنبش مشروطیت شکل گرفت و پس از وقوع انقلاب (۱۳۲۳/۱۹۰۶ق) این دگرگونی آغاز شد. نقاشی و مجسمه سازی برخلاف شعر و داستان به طور مستقیم از آرمان های این جنبش تاثیر نگرفتند ولی باعث رشد آنهاست.

در زمینه سبک های نقاشی ایرانی، برجسته ترین شخصیت هنری آن زمان کمال الملک (محمد غفاری) بود که در مقام آخرین نقاشان دربار قاجار ادامه سنت های بی رمق سرپیچی کرد و به روش نقاشی طبیعت گرایی اروپایی روی آورد (رویکرد جامع و اصولی نقاشی اروپایی را در کار ابوالحسن غفاری(صنیع الملک) محمود خان ملک ‌الشعرا وسایر نقاشان عهد ناصری نمی توان دید.)

01

کمال الملک پس از بازگشت از سفر مطالعاتی اروپا با جلب حمایت دولت مدرسه صنایع مستظرفه را بنانهاد و سعی کرد بینش وتفکر هنری خودرا اعمال کند.

در زمینه سبک های نقاشی ایرانی در مورد این رویداد نیز صحبت می کنیم.این رویداد را که چون نقطه آغازی برای هنر معاصر ایران بود می توان به ۴دوره تقسیم کرد.

دوره اول

هدف کمال‌الملک از تاسیس مدرسه صنایع مستظرفه تربیت هنر جویان به روش آکادمیک غربی بود. باتلاش ۱۵ ساله کمال‌الملک شماری نقاش و مجسمه سازتوانایی های فنی خودرا پرورش دادند وپیروشیوه وروش کمال الملک بودند.

بعداز کناره گیری کمال الملک از تدریس مدرسه اوعملا به صورت مدرسه صنایع قدیمی درآمد.و بعدا در اصفهان هنرستانی نیز برای احیای هنر ها و صنایع سنتی تاسیس شد و هنرمندان به گرایش هنرهای سنتی و نگارگری پرداختند.

در بحث سبک های نقاشی ایرانی گفته شده است که از این زمان تحولی در هنر سنتی ایران اتفاق افتاد و هنرمندان با توسل به شگردهای طبیعت پردازی وپرداختن به موضوعات روزمره تحولی در مینیاتور ایرانی ایجاد کردند که مورد تایید ایران شناسان خارجی قرار گرفت .این نوع گرایش نقش برجسته ها و مجسمه های آن دوران را نیز تحت تأثیر قرار داد.

بدین سان دو گرایش متمایز در هنر رسمی زمان رضا شاه به وجود آمد از یک سو شیوه آکادمیک واز سوی دیگر نگار گری جدید. از میان گرایش اول باید به آشتیانی و وزیری و صدیقی(مجسمه ساز)یاسمی و حیدریان و رسام ارژنگی اشاره کرد .

تجویدی و حسین بهزاد و مصورالملکی وسورگین نیز نامهای معتبری در میان نگارگران وابسته به گرایش اول هستند. در اینجا و در مبحث سبک های نقاشی ایرانی لازم است از نقاشی قهوه خانه ای هم نام ببریم که خارج از هنر رسمی بود ولی جایگاه خودرا پیدا کرد.این نقاشی با موضوع حماسی(شاهنامه فردوسی)و مذهبی(عاشورا) کارمی شد. واز اساتید بزرگ آن قوللر آغاسی و محمد مدبر و…را می توان نام برد که با تکنیک رنگ روغن و با بیان رویداد (مذهبی وحماسی) و باتوجه به پرسپکتیو مقامی کار شد.

دوره دوم

در مقاله سبک های نقاشی ایرانی به موضوع جنگ جهانی نیز می پردازیم. با گسترش جنگ جهانی و به ایران و برکناری رضا شاه دوره جدیدی در هنر معاصر ایران اتفاق افتاد .

وجود آزادی های اجتماعی و تماس با فرهنگ غرب مجالی برای نوجویی هنری پیدا شد به خصوص تاثیر آموزش نقاشی اساتید غربی در دانشکده هنر های زیبا و افق های تازه ای از دنیای هنر اروپا به روی هنرمندان ایرانی گشوده شد.

برخی از نقاشان نسل جدید با نفی قالب های هنر رسمی الگوهای خودرا در آثار رئالیست های روسی وامپر سیونیستهای فرانسوی یافتند و تاثیرات خودرا از سزان وانگوگ دریافت نمودند.

این دوران هنرمندان باگرایش به هنر نو وبه وجود آمدن انجمن خروس جنگی ونگارخانه آپادانا جایی برای تجمع هنرمندان و تاثیر پذیری آنها از جنبش هنر نو شد.

فعالترین نقاشان گروه دوم را میتوان به سه دسته نوگرا و سنت گرا ومیانه رو تقسیم کرد .

کاظمی و جلیل ضیاءپور و پزشک نیا و جواد حمیدی و احمد اسفندیاری و عبدالله عامری و و….در دسته نوگرا جا داشتند و از وفادارترین شاگردان کمال الملک که طبیعت گرا بودند، علی اصغر پتکر و علی اکبر صنعتی و محسن مقدم وعلی رخسار و میناسازان(نقاش مناظر دریایی) میتوان نام برد .سمبات(آبرنگ کار )حبیب محمدی و عباس کاتوزیان ازجمله نقاشان میانه رو هستند .

لازم به ذکر است بعضی نقاشان آموزش دیده در مدرسه صنایع مستظرفه به کار تصویر گری نیزمی پرداختند که از میان آنها میتوان به حسین علی موید پردازی و یحیی دولت شاهی اشاره کرد .

02

دوره سوم

در این مقاله که مربوط به سبک های نقاشی ایرانی است، دوره سوم را نیز بررسی می کنیم. زمان برگزاری بی ینال تهران (ش۱۹۵۸/۱۳۳۷) را می توان آغاز دوره جدید دانست واین دوران در تاریخ هنر اهمیت خاصی به دلیل نتایج آن دارد. اگر چه این بی ینال نقاشی در ۵ مرتبه بیشتر برگزار نشد اما نقشی موثر در توسعه نقاشی و مجسمه سازی وچاپ دستی در ایران بود. این دوران با مو ج اکسپرسیونیسم و تجرید گری وسنت گری نو آغاز شد.

در دوره سوم در دهه(۱۳۴۰ش/۱۹۶۰) علاوه بر آمیختگی فعالیت های جدی و تفننی هنر نو مجال شکوفایی یافت. بدون شک آفریده های نومایه ای که در عرصه های مختلف ازاین دوره به جای مانده اند پشتوانه هنر امروز را تشکیل می دهند.

03

جلیل ضیاءپور، حمیدی ،سپهری ، اویسی، محصص، زنده رودی پیل آرام عربشاهی و پروانه اعتمادی و…‌از این نمونه های ارزنده وماندنی هنرمندان ایرانی هستند.

برای این که تصویر گری کلی از این جنبش هنری به دست آید فقط،کافی است که نام دیگر نقاشان مطرح درآن سالها را نیز ذکر کنیم.

ناصر اویسی، سهراب سپهری ، بهجت صدرومحسن وزیری مقدم ، حسین زنده رودی،پیل آرام در(نقاشی)پرویزتناولی و ژازه طباطبایی (مجسمه سازی) هنرمندان تاثیر گذار آن دوران بودند.

دوره چهارم

با شروع انقلاب اسلامی (۱۳۵۷ش)دوره دیگری در تاریخ هنر نقاشی معاصر ایران اتفاق افتاد.دراین دوره با نفی هنر زمان پهلوی بسیاری از کارگزاران و هنرمندان صحنه را ترک گفتند و نیروی جوان ولی بی تجربه به میدان آمد و با واکنشی شتابزده تمام اقدامات زمان گذشته رانفی کرد و در کوران جنگ، دیوارنگاری وپرده نگاری و پوستر سازی و در مضامین حماسی و دینی و سیاسی رواج یافت .

در این زمان در پاسخ به نیاز زیاد هنرجویان، تاسیس هنرکده های جدید و کلاسهای خصوصی باعث رشد هنری جدید شد چند نگارخانه باتجدید فعالیت و همچنین با گشایش نگارخانه های جدید بازار عرضه و فروش آثار هنری دوباره رونق گرفت .

موزه هنرهای معاصر تهران اقدام به برپایی منظم نمایشگاههای دوسالانه و سه سالانه از آثار طراحان و گرافیست ها ونقاشان وعکاسان ونگارگران وسفال گران و … کردند و با ارائه صدها اثر ریز و درشت باعث رشد و شکوفایی هنر آن دوره شدند و همین امر باعث شد هزاران نفر به دیدن آثار هنری آنها بروند.این حرکت باعث رشد کمی وکیفی و توسعه تمام فعالیتهای هنری آن زمان شد.

این موج جدید گرایش به سبک های مختلف هنری در این دوران را بیشتر کرد . از جمله هنر نقاشیخط و نگارگری جدید نیز راه را برای توسعه و پیشرفت خود باز کردند.

در میان سبک های مختلف هنرمندان سنتی نیز آثار ارزشمندی را ارائه دادند که از میان بیشمار هنرمند میتوان فرح اصولی،نصرالله افجه ای، محمد باقر آقامیری جلیل رسولی، فرشچیان و…رانام برد. از نقاشان دیگر از جمله ثمیلا امیر ابراهیمی، والی اکبر صادقی،مرتضی کاتوزیان،مینا نوری واحمد وکیلی و…‌برای ارائه موضوعات عینی و با مفاهیم ذهنی خویش از روش های بازنمایی طبیعت گرایانه بهره گرفتند.

04

از آنچه در بحث سبک های نقاشی ایرانی گفتیم و به طور کلی از بررسی تاریخ هنر معاصر ایران نتیجه می گیریم که به رغم تحقیقات پیگیر هنرمندان ایرانی تاکنون دستاورد منسجم و جامعی که بتواند الگوی زیبا شناختی خاصی را به دنیای هنر امروز تقدیم کند حاصل نیامده است.علت این امر را نه فقط در دنباله رویها والگو بر داریهای سنجیده نشده بلکه در کمبودهای ناشی از نهادینه شدن پدیده هنر جدید در جامعه ایران باید جست ودلایل مختلف از جمله سیاست گذاری های متفاوت و تغییرات سیاسی و نظر محافل خارجی و سلیقه بازار، بیشتر از انگیزه ها و خواست‌های درونی برسیر تحول هنر معاصر ایران اثر گذاشته اند .

در بحث سبک های نقاشی ایرانی ذکر این نکته مهم ضروری است که جامعه ما نه تنها دچار فقر استعداد نیست بلکه استعدادهای زیادی دراین جامعه زندگی می کنند و یک سیستم وبرنامه هدفمند برای رشد این استعدادها لازم و ضروری است که سیاست گذاری هدفمندی از مدارس ومهد کودک های ما باید شروع شده تا استعدادهای برتر با برنامه ریزی شناسایی ودر مسیر رشد قرارگیرند وآینده هنر ایران به این برنامه ریزی برای به فعل درآوردن این نیروهای بالقوه به سوی ابداع وخلق لازم وحیاتی است.

نقاشی ایرانی پس از اسلام از سده ی اول تا هفتم

پس از ظهور اسلام و فروپاشی حکومت ساسانی، مدت ها ایران را سلسله ی اموی و بعد عباسیان اداره می کردند تا وقتی که سلسله های ایرانی همچون سامانیان ، آل بویه و غزنویان کوشیدند استقلال را به ایران برگردانند. آنها هنر و فرهنگ ایرانی را که با اندیشه ی اسلامی آمیخته شده بود احیا‌ نمودند. در این زمینه تلاش های مثبتی در سمرقند و بخارا و شیراز انجام شد اما سرانجام،  سلسله ی سلجوقی بود که توانست بر سراسر ایران حکمرانی کند و هنرها، علوم و صنایع را به اوج شکوفایی برساند.

05

سنت‌های نقاشی عهد ساسانی با ورود به دوره ی اسلامی از بین نرفت بلکه کم کم توسط حکومت های مسلمان جذب گردید.  از دیوارهای برخی بناهای اموی و عباسی در شام (سوریه) و سامرا(عراق) تصاویری به دست آمده است که نشانگر تداوم روش های ساسانی می باشد.

این را باید بدانید که هنر دیوار نگاری در عهد اسلامی دوام و رونق چشمگیری پیدا نکرد و کم کم جای خود را در بناها به تزئینات گچ بری و خوشنویسی داد. به همین دلیل،  برای مطالعه‌ی نقاشی عهد سلجوقی بهترین نمونه های تصویری بر جای مانده ، معدودی کتاب های مصوّر است و نیز سفال های لعابدار منقوش یا مکتوب ، معروف به مینایی.

 کتاب آرایی عهد سلجوقی

سابقه ی مصور سازی کتاب در ایران به قبل از اسلام مربوط است. شاید بتوان مانویان را آغازگر این روش در نقاشی دانست .قدیمی ترین کتاب های مصوّر ایرانی که موجود است به عهد سلجوقیان مربوط می باشد که اغلب مضمون علمی دارند‌.

نقاشیِ عهد سلجوقی که شاید خوش نویسی کتاب را نیز بر عهده داشته اند پیوسته بخشی از صفحه ی کتاب را برای تصویر در نظر می گرفته و رویداد های مهم داستان را در آن کادر تنظیم شده نقاشی می کرده است .

ترکیب ها اغلب خلوت و ترکیب بندی ها ساده و سترگ نما و متقارن هستند و یادآور برخی آثار ساسانی از جمله حجاری های آن روزگار می باشند. صحنه های جنگ و شکار که از دیرباز مورد علاقه ی ایرانیان بود در این تصاویر خیلی به چشم می خورد.

06

گزینه ی رنگی محدود است و رنگ ها به صورت تخت همراه با خطوط کناره نما ارائه می شوند. برخی علائم و نمادهای باستانی همچون بزرگی و مرکزیت داشتن عناصر اصلی (مثلاً پیکر قهرمان و یا شاه ) و استفاده از هاله ی مقدس دور سر، در برخی از تصاویر می توان دید.

شاخص ترین کتاب مصوّر مربوط به دوره ی سلجوقی نسخه ای است از “ورقه و گلشاه ” که در اوایل سده ی پنجم ه.ق مصور شده است و بیش از ۷۰ تصویر دارد. کتاب های مصوری همچون سمک عیّار (عبدالله ارجانی) مفیدالخاص (زکریای رازی) خواص الاشجار(زکریای رازی) را نیز مربوط به دوره ی سلجوقی می دانند.

08

مکتب بغداد(عباسی)

عباسیان از سده ی دوم تا اواسط سده‌ی هفتم ه . ق در مرکزیت جهان اسلام قدرت  در اختیارشان قرار داشت. آنان سهمی بزرگ در توسعه ی هنر و تمدن اسلامی دارند؛ از جمله ، تشویق خلفای عباسی بود که دانشمندان  و هنرمندان را در بغداد کنار هم آورد و آنان را به ترجمه ی متون علمی از دیگر فرهنگ ها ترغیب نمود ، مصور بودن اصل برخی نسخه ها که به عربی ترجمه می شد خود دلیلی برای راه یافتن تصاویر به کتاب های عهد عباسی می باشد.

به دلیل اینکه نقاشان دوره ی عباسی اغلب از دیگر سرزمین ها آمده بودند به همین علّت سنت ها و شیوه های مختلفی از جمله بیزانسی (مسیحی) یا ایرانی را در نقاشی های کتب عباسی می توان دید . چند ملیتی بودن هنرمندان دوره ی عباسی سبب شده که آثار این دوره را زیر عنوانی چون مکتب بین المللی عباسی قرار دهند.

میل به واقع گرایی نسبی ، بیشتر،  از سرزمین و سنت های بیزانسی و مسیحی الگو برداری شده بود ، امّا گاهی اوقات پوشاک و موضوعات عربی همراه با ترکیب بندی های موسوم در عهد ساسانی نیز در آثار دوره دیده می شود . از کتاب های مصور بازمانده از عصر عباسیان مقامات حریری و الترّیاق را می توان نام برد.

شرحی بیشتر بر نقاشی ایران در دوران معاصر

همزمان با بوجود آمدن تحولات اجتماعی در انقلاب مشروطیت و همگام با سال های انقراض حکومت قاجار و انتقال  قدرت به خاندان پهلوی تحولات فرهنگی و هنری زیادی در جامعه ی ایران شکل گرفت که از تأثیر این تحولات در نقاشی نمی توان چشم پوشی کرد.

به طور کلی جریان های م متعددی در نقاشی معاصر ایران وجد دارد،که مهم ترین آن ها شامل موارد  زیر است :

  • نقاشی آکادمیک
  • نقاشی قهوه خانه ای
  • نگارگری جدید
  • نقاشی نوگرا (مدرن)

نقاشی آکادمیک (مکتب کمال الملک)

در زمان رضاشاه شیوه ی رایج نقاشی دربار قاجار  با مقدار کمی تغیییرتداوم یافت. دانش آموختگان مدرسه صنایع مستظرفه  دنباله رو راه و روش استاد خود کمال الملک بودند و عده ای دیگر نقاشی غربی مابین رنسانس و نیمه ی اول سده ی نوزدهم اروپا را دنبال می کردند.

عده ای از هنرمندان به نام های علی محمد حیدریان ، اسماعیل آشتیانی ، حسین طاهرزاده ی بهزاد ، حسین شیخ ، رسام ارژنگی و غیره در گسترش مکتب کمال الملک اثر گذار بودند. وبعضی از انها گام هایی فراتر از استاد خود برداشتند .

نقاشی قهوه خانه ای

نام دیگر نقاشی قهوه خانه ای  “خیالی نگاری ” است .  هرچند که سابقه ی این نوع نقاشی را تا زمان صفویه می توان جستجو کرد اما رشد و شکوفایی آن به موازات عصر مشروطیت و پهلوی می باشد .

این مکتب با توجه به سنّت های هنر مردمی و دینی و تاثیر گرفتن از طبیعت نگاری به وجود آمده است. وسایل این نقاش ها رنگ روغن بوده و بر روی بوم های بزرگ ، تصویر های روایی از داستان کربلا با جنبه مذهبی ویا داستانهای شاهنامه با جنبه ادبی را نقاشی کرده وکاربرد آن ، نصب کردن بر روی دیوار قهوه خانه ها، تکایا ، حسینیّه ها و حمام ها بود. موضوع این پرده ها شامل داستان‌های شاهنامه، وقایع کربلا ، قصص قرآن و حکایت های مردمی بوده است.

نقاش، یک هنرمند خلاق بود و از روش های بیانی در کار خود استفاده می کرد تا اکثریت مردم توانایی درک ان را داشته باشند . نقاش، برای درک راحت تر عوام ، روی پرده هایش اسم اشخاص و موضوع روایت را در کنار افراد و صحنه ها یادداشت می کرده است. از طرفی هم شخصیت اصلی را بزرگ تر واز طرفی دیگر افراد مورد علاقه خود را خوش سیما و دشمنان را بد منظر می کشیده است . در واقع نقاشی قهوه خانه ای با هنرمندانی مانند حسین قوللر آقاسی و محمد مدبّر به اوج رسیده است ‌ .

نگارگری جدید

در زمان قاجار در اصفهان یا تهران ، نگارگران یا تذهیب کارانی بوده اند که بیشتر از آثار مکتب اصفهان تقلید می کرده اند ‌. در واقع این افراد در حاشیه ی عرصه ی هنر بودند. نگارگری جدید  به صورت رسمی با هادی تجویدی شروع شد .

این شخص در هنرستان هنرهای قدیمه تدریس می کرد و شاگردان زیادی از جمله علی کریمی و محمد علی زاویه توسط او پرورش پیدا کردند. مهم ترین و برترین چهره نگارگری جدید حسین بهزاد بوده است که آثارش بر اساس مکتب اصفهان بنا گردیده ؛ اما توجه به حالات اندام طبیعی فرد ، سایه پردازی ، کاهش ریزه کاری ها و غیره  از خصوصیات آثار او می باشد . آثارحسین بهزاد مورد توجه هنرشناسان غیر ایرانی و اکثریت نگارگران  بعد از خود قرار گرفت .

نقاشی نوگرا ( مدرن )

 نفوذ گرایش های نقاشی مدرن به داخل ایران هنگام جنگ جهانی دوم و رفتن رضا شاه از ایران صورت گرفت. تشکیل دانشکده هنرهای زیبا،اعزام گسترده دانشجویان ایرانی به اروپا و تدریس اساتید اروپایی و در نتیجه ارتباطات جهانی ،عواملی بود که گرایش به هنر مدرن در ایران اغاز شد

گروه های نوگرایی  که جزو اولین ها بودند،  اکثراآثار مدرن اروپا ، از امپرسیونیسم تا کوبیسم را تقلید می کردند. در واقع می توان گفت ،نقاشی نوگرای معاصر یک نوع نقاشی ذهنی و روشنفکرانه و غیرواقع نما می باشد که گاهی اوقات تأثیرپذیری از نقش های سنتی تزیینی و خوش نویسی دارد. این نقاشی بعضی وقت ها هم از نگارگری زمان قدیم و نشانه ها و نماد ها ی آن استفاده می کند. این نوع نقاشی در ایران تحت عنوان نقاشی سقاخانه ای مطرح است.

نقاشی نوگرا توانسته فاصله ی سنتی میان هنرها را کم نماید و هم چنین گاهی به طور کامل از بین ببرد. پس عجیب نیست که برخی از آثار مدرن به وجود آمده از نقش های چسباندنی (کولاژ) و یا مواد و مصالح متنوع باشد .

از افراد نامدار در این عرصه،  جلیل ضیاءپور ، جواد حمیدی ، منصور قندریز، فرامز پیلارام ، حسین زنده رودی و سهراب سپهری را می توان نام برد.

در این مقاله در مورد هنرمعاصر ایران و دوره های آن و سبک های نقاشی ایرانی صحبت کردیم. آیا از آنچه خواندید راضی هستید؟ امیدواریم از مطالعه این مطالب لذت کافی برده باشید.  اکنون که اطلاعات مفیدی در این زمینه بدست آورده اید می توانید آن را به دیگران نیز انتقال دهید.